به گزارش قدس آنلاین، فیلم «مالیخولیا» فیلمی است به کارگردانی مرتضی آتشزمزم که تا پیش از این چندین فیلم کوتاه، مستند و تلویزیونی ساخته بود و این فیلم چهارمین فیلم بلند او بعد از فیلمهای «آخرین گزارش»، «بنبست» و «مرگ سپید» محسوب میشود که به فضای مالیخولیایی زندگی یک نقاش میپردازد.
ترکیب بازیگران «مالیخولیا» نیاز به بررسی دارد، از گروه بازیگری میتوان به محمدرضا هدایتی، لیلا اوتادی و لاله اسکندری اشاره کرد. در «مالیخولیا» سعی شده است که هم در ساختار بهخصوص طراحی صحنه و لباس و هم در تصویربرداری، قواعد ژانر رعایت شود. با آتشزمزم گفتوگویی ترتیب دادهایم که میخوانید:
از حالوهوای این فیلم بگویید. فیلم شما فضای وهمآلودی دارد، ولی برای مخاطب شما قابلباور است.
من فیلم را یک فیلم رئال میبینم و به این قضیه تأکید دارم. حالا شاید وجود مه و هوای زمستانی این وهمآلود بودن را بهوجود بیاورد، ولی اصل قصه باورپذیر است.
قصه این فیلم در جامعه مبتلا به دارد. این شک و شبههای که در این فیلم وجود دارد، در خانه در محل کار و... هست و برای خیلیها ملموس است و یا خودشان از ایندست مسائل داشتهاند یا حداقل شاهدش بودهاند؛ مسائلی که دنیای مجازی و وسایل ارتباطجمعی مثل تلفن هم به بدتر شدنش دامن زده است.
آیا شما بهعنوان کارگردان موردی را هم به داستان جواد شاکرین اضافه کردید؟
فیلمنامه بهصورت تیمی نوشته شده، ولی مجید شاکرین و حسین مرتضاییآبکنار در دو مرحله فیلمنامه را نهایی کردهاند که البته با نظر گروه سازنده بازنویسی شده و من هم اندکی به کار فرم دادهام.
تیم بازیگران شما در این فیلم کمیعجیب و البته قابلتأمل است؛ کسی مثل محمدرضا هدایتی که یک بازیگر طنز است، درکنار لیلا اوتادی که یک بازیگر تجاری است، در فیلم حضور دارد. چگونه به این بازیگران درکنار هم رسیدید؟
این دو بازیگری که شما از آنها یاد کردید، خداراشکر در این فیلم در نقشهایشان جا افتادهاند و شما بهخوبی آنها را باور میکنید. کسی مثل محمدرضا هدایتی بهخوبی در این اینجا در یک نقش کاملاً جدی ظاهر شده و توانسته از پس نقشش بربیاید.
حقیقت این است که من از ابتدا به بازیگران دیگری برای این نقشها فکر میکردم و هیچ ذهنیتی از این هنرمندان نداشتم. مثلاً زمانیکه فیلمنامه نوشته میشد، در ابتدا برای نقشی که الان محمدرضا بازی میکند به شهاب حسینی فکر میکردم، ولی چون بودجه شخصی بود، اصلاً سراغش نرفتم.
برای این گفتم بیاییم و سراغ آدم جدیدی برویم که همان توانایی را داشته باشد. میدانستیم ریسک دارد، ولی رفتیم سراغ محمدرضا هدایتی و الان از این انتخاب راضیام، چون بهنظرم بازیگر توانمندی است و خوشحالم که برای این نقش سراغ کلیشههای روز سینما نرفتم.
کمی درخصوص شیوه فیلمبرداری فیلم بگویید. میخواستید با این مدل فیلمبرداری طرحی نو دراندازید؟
من برای فیلمبرداری این فیلم بهدنبال فرم خاصی بودم و وقتی پشت دوربینت یک حرفهای سینما مثل تورج اصلانی است، کسیکه سینما را میشناسد و قاببندیهایش در سینما زبانزد است و بهموقع هم فرمگراست، چهچیزی از این بهتر؟
با تورج صحبت کردم و سلیقههایمان را بههم نزدیک کردیم و به یک نتیجه رسیدیم و به فرم قصه هم کمک کردیم. در تدوین هم به همین شکل آن فضای مالیخولیایی هم در نگارش و هم در تدوین لحاظ شده بود.
ولی فیلم اصلاً سیاه نیست، زیباست و پلانهای زیبای زیادی دارد و بازیهایش روان و تأثیرگذار است و گاهی پیش میآید که میآیی فیلم هنری بسازی، ولی از آنطرف بام میافتی.
این فیلم خیلی پرکشش است و پیشروندگی دارد. البته این فیلم، فیلم مخاطب خاص است. کسیکه کتاب میخواند و مشغولیت فرهنگی دارد از اینکار استقبال میکند و من بازخوردهای خوبی از اینکار گرفتم.
کشش و تنش اقتضای اینگونه آثار است.
نقطهعطف با تنش در اینگونه کارها فرق دارد. اتفاقاتی که مسیر داستان را تغییر میدهد، زاویه دیدهای مختلفی دارد و این قضیه باعث جذابیتهای بصری میشود و ساختار دراماتیک دارد و بهخوبی میتواند این حس را به مخاطب القا کند.
در ساخت این فیلم رویکردتان به فیلمهای هنری بوده یا فیلمهای تجربی؟
نمیگویم فیلم هنری ساختهام، ولی تجربیاتم را آوردهام و در خدمت یک کار فرمی قرار دادهام، چون از ابتدا هم همین تصمیم را داشتهام و نمیخواستم فیلمی شبیه همه فیلمهای درحال اکران بسازم. دلم میخواست کاری را تجربه کنم که کمتر در ایران اتفاق افتاده است. میخواستم یک اثر مؤلف بسازم.
از معماری در این فیلم استفاده کردهاید.
معماری در اینکار در دل قصه جای داده شده و درواقع یک استفاده ابزاری از آن شده است، البته نه بهشکلی که مخاطب خیلی راحت از کنارش بگذرد. میخواستم اگر فیلم به جشنوارههای خارجی رفت، به این شکل کشورم را درست به دنیا معرفی کنم. بهنظرم فیلم «مالیخولیا» یک فیلم آبرومند و شیک است.
از زمان اکران راضی هستید؟
فیلم من اسیر شرایط اکران شد. مجبورم در این فضا کارم را اکران کنم، چون نمیتوانم از سینمادار هم بخواهم که سانسهای آخر شبش را به من بدهد. مشخص است که در سانس ۵ و ۶ فیلم فروش نمیرود. ولی به هرجهت نه! از اکران راضی نیستم. امیدوارم قشر فرهنگی ما از این مدل فیلمها حمایت کنند.
نظر شما